كدام راه است
كه پای خسته را نشناسد
كدام كوچه
خالی از خاطره است
و كدام دل
هرگز نتپیده
به شوق دیدار
بیا
تا برایت بگویم
از سختی پایان انتظار
كه چگونه
در دیده های بارانی
رنگ هذیان به خود می گیرد...
نظرات شما عزیزان:
برچسب:,
|
آن ها در بیداریشان به من می گویند"تو و دنیایی که در آن زندگی می کنی چیزی نیستید جز دانه شنی که بر ساحل دریایی بی کرانه افتاده اید.و من در رویایم به آن ها می گویم:"من آن دریای بی کرانه هستم.و همه ی جهان چیزی نیست جز دانه ای شن بر ساحل من."
SEDRIK.1992@yahoo.com